به دست آوردن سود برای شرکتهای بینالمللی سیگار اصلی کلی، غیر قابل جایگزین و مجادله است. سود سالیانه بیش از 300 میلیارد دلار برای این شرکتها برنامهریزی همهجانبهای را ضروری میکند تا ضمن پایداری بهدست آوردن سود، میزان ضرر و به مخاطره افتادن استراتژی و نهایتا منافع آنها را نیز به حداقل برساند. راهکار اصلی صنایع دخانیات در حال حاضر استثمار همهجانبه کشورهای در حال توسعه و جهان سوم است به نحوی که حاصلخیزترین زمینهای قابلکشت به جای تامین نیازهای غذایی، صرف کاشت تنباکو شده و نیروی ارزان کاری برای صنعت تولید سیگار به کار گرفته میشود. بالاخره محصول به دست آمده در این کشورها را با نام انتخابشده شرکتهای بینالمللی، مردمان در کشورهای مربوط یا کشورهای همجوار و دوردست مصرف میکنند. با این روند، علاوه بر تحمیل هزینههای فردی و هزینه چند برابر آن از بودجههای عمومی کشورها، سلامت افراد سیگاری و غیرسیگاری در معرض زیانهای ناشی از مصرف سیگار قرار میگیرد و هزینههای درمان و ضررهای سلامت را نیز به وجود میآورد. اصل کلی برای صنایع دخانیات: «همه چیز از شما (زمین و کار و مصرف و بیکاری)؛ سودش برای ما».
آیا صنعت و دستاورد دیگری را در حال حاضر میتوان در برابر سیگار در ابعاد جهانی تعریف کرد که اینگونه اثر مستقیم استثماری در جوامع در حال توسعه و فقیر به وجود آورده باشد؟ سندی که در جریان بزرگترین و طولانیترین دعوی حقوقی مردم آمریکا علیه شرکتهای دخانیات در چند ایالت تا سال 1995 به دست آمده است، منبع و مخزن اطلاعاتی عظیمی را در اختیار کشورهای مختلف قرار داده تا با صرف وقت و بهکارگیری نیروهای کارشناس از این مجموعه 40 میلیون صفحهای مقداری از روشها و برنامههای مربوط به کشور خود را که شرکتهای بینالمللی سیگار ترسیم کردهاند، به دست آورند و با وسواس و تدبیر با روشهای مقابلهای ملی اقدام جامع کنند.
شرکتهای دخانیاتی چندملیتی مدتهای مدیدی است که ایران را جواهری میدانند که باید ربوده شود. البته جواهری که ربودنش مشکل است. در سال 1994، شرکت R.J. Reynolds، عرضهکننده پرمصرفترین نوع سیگار در ایران آن روز اظهار داشت: «با توجه به اهمیت و موقعیت استراتژیک و ژئوپلتیک ایران در این منطقه از دنیا، شرکت R.IR باید از موقعیت ممتاز خود در بازار دخانیات ایران حفاظت و آن را تقویت کند...»
در واقع، بسیاری از اسناد و مدارک داخلی و سری صنایع دخانیات- برگرفته از صورتجلسات دادگاههای آمریکا- که تا مدتها محرمانه بودند، اهمیتی را که این شرکتها برای ایران قائل بودند، کاملا آشکار کرد.
دلایلی که باعث میشود ایران در مرکز توجه صنایع دخانیات جهان قرار بگیرد عبارتند از: 1)جمعیت زیاد 2) استانداردهای زندگی رو به رشد 3) سیر ملایم و صعودی مصرف محصولات دخانی 4) روند جهانی تضعیف انحصار صنایع دخانیات. علاوه بر این، ایران بهطور مناسبی در بین مراکز قاچاق صنایع دخانیات در خاورمیانه، بازارهای رو به رشد و پررونق شبهقاره و شوروی سابق محصور است. اسناد و مدارک حاکی از آن است که شرکتهای چندملیتی دخانیات نهتنها ایران را به چشم بازاری مناسب برای مصرف محصولات خود میبینند بلکه بهعنوان گذرگاهی برای تامین سیگار قاچاق دیگر کشورها مینگرند. در مجموع، مدارک صنایع دخانیات نشاندهنده این واقعیت است که این صنایع ایران را کارزاری میدانستند که به راحتی میتوان سازمان دخانیات آن را اغفال و مقامات دولتی آن را گمراه کرد و سلامت فیزیکی و جسمی مردم ایران را قربانی سود مالی سهامداران شرکتهای دخانیاتی کرد.
اسناد و مدارک صنایع دخانیات نیز به شرح این قضیه میپردازند که شرکتهای دخانیاتی چگونه برای به نتیجه رساندن این قضیه عمدتا از طریق هدایت قاچاق سیگار تلاش میکردند. این روند داستان بسیار شگفتانگیز صنایع دخانیات را که غیر قابل کنترل هستند، نشان میدهد. در این میان آنچه فراموش شده، نکات اخلاقی است که فدای یافتن تعداد افراد سیگاری بیشتر شده است. اگرچه 5 سال از عمر این مدارک و اطلاعات میگذرد، اما گزارشهای خبری از ایران حاکی از آن است که معضل قاچاق همچنان در ایران پایدار مانده است که حکایت از استمرار موفقیت شرکتهای بینالمللی دخانیات در این زمینه دارد.
قاچاق سیگار به ایران
با در دست داشتن نمونههای مستند بسیاری از قاچاق سیگار توسط شرکتهای دخانیاتی در آمریکای لاتین، آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و آفریقا، جای تعجب نیست که این اسناد موید این قضیه است که همین فعالیتها و اقدامها بهوسیله این شرکتها در ایران انجام میشود. شرکتهای دخانیاتی به جای لفظ قاچاق در ظاهر از تعابیر ظاهرفریبی بهعنوان پوشش استفاده میکنند مانند «معاف از مالیات»، «ترانزیت» و «تجارت عمومی»، اما در واقع قصد این شرکتها قاچاق محصولات دخانی به ایران است. وسعت و میزان دخالت تولیدکنندگان سیگار قاچاق به ایران را شرکتهای دخانیاتی از طریق جمعآوری اطلاعات دقیق در مورد مقدار و مسیر و روشهای قاچاق این محصولات تعیین میکنند. جای تعجب نیست اگر بگوییم که یک دلال متفرقه فقط قادر به قاچاق حجم کمی سیگار است در حالی که شرکتهای دخانیاتی قادر به قاچاق مقادیر بسیار بالاتری هستند. محاسبات BAT در سال 1996 نشان میدهد:
«تولید سیگار در کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان در انحصار دولت است و واردات محصولات دخانی در کشورهای سوریه و لبنان دولتی است و نیز در لبنان اجازه ورود آزاد آن نیز است. سوریه واردات کمحجم محصولات دخانی به کشورش را مجاز کرده در حالی که در ایران واردات دخانیات کاملا ممنوع است (البته در آن زمان- مترجم). با وجود این مساله، 62 درصد بازار مصرفی ایران از طریق ترانزیت (سیگارهای قاچاق) تامین میشود.» در سال 1994، با به کار بردن مضمون «معاف از مالیات»، بازار قاچاق ایران پررونقتر شد: «ایران: محل بازاریابی و عملیاتی»